هر روز
پنجره دلم را به باغ روياها باز مي کنم
گل ها...به من سلام مي کنند
درخت ها...برايم دست تکان مي دهند
پرنده ها برايم آواز مي خوانند
رودخانه خرامان و نالان از کنارم مي گذرد
ماهي ها برايم ابراز احساسات مي کنند
به راستي که چه زيباست باغ روياها
که اگر تو نيز آنجا باشي