وقتی با تو آشنا شدم؛ درخت مهربانیت آنقدر بلند بود
در روزگاری که بر روی عاشق قیمت می گذارند چرا عاشق شوم؟ در روزگاری که خیلی راحت پا روی قلب می گذارند چرا عاشق شوم؟ در روزگاری که دل شکستن عادت بی هنران است چرا عاشق شوم؟ در روزگاری که فرهادهای دروغین با تیشه به کوه نمی زنند بلکه با تیشه به ریشه میزنند چرا عاشق شوم؟ در روزگاری که شیرین ها لحظه به لحظه در روی یک پیمانند چرا عاشق شوم؟ در روزگاری که عاطفه کالای بازاری شده چرا عاشق شوم؟ چون باور ندارم دلم را بازیچه هر کسی کنم به راستی چرا عاشق شوم؟ عاشق که شوم؟ تو بگوووو......... خدایا جسم من دشتی ست, که بذر نیکی در ان می کارم و با نام تو ان را آبیاری می کنم! تا گل عطر اگین حضورت در قلبم بروید. "خدایا مرا از بلای غرور و خود خواهی نجات ده تا حقایق وجود را ببینم و جمال زیبای ترا مشاهده کنم." دکتر مصطفی چمران
که هرچه بالا رفتم آخرش را ندیدم.
معجون زیبایت آنقدر شیرین بود که هر چه نوشیدم نتوانستم
تمامش کنم.
و دریای عشقت آنقدر وسیع بود
که هرچه شنا کردم نتوانستم آخرش را ببینم
و سرانجام در آن غرق شدم....
Design By : Pichak |